سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 721791

  بازدید امروز : 184

  بازدید دیروز : 153

تکلیف الهی

 
از عدالت نبود حکم نمودن به گمان . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: جمعه 88/11/2::: ساعت 8:45 عصر

شماره ششم نشریه "همت" با ترسیم چهره هایی با عنوان "یاران هاشمی" در روی جلد آن چنین تداعی می کند که گویا این شماره ویژه نامه ای است که در تمام صفحات آن می خواهد به معرفی سابقه و شخصیت تک تک این چهره ها بپردازد و خط مشیطرح روی جلد نشریه همّت فکری و سیاسی همگی آن ها را بازگو کند. اما وقتی صفحات نشریه را ورق می زنیم فقط در کمتر از نیم صفحه، مقاله ای در شرح این تیتر آورده شده که فقط در این مقاله و برخی مقاله های دیگر به یک جریان کلی می پردازد و ضمن آن به اسم معدودی از این افراد اشاره می کند و به بهت و حیرت خوانندگان پاسخ نمی گوید که برخی شخصیت های ارزشی و ولایی و انقلابی (نظیر علامه جوادی آملی، آیت الله امامی کاشانی و ...) چرا با برخی شخصیت های منتسب به جریانات فتنه گر و خائن و وطن فروش یک کاسه معرفی شده اند؟
و با کمال تأسف چنان تصویر علامه جوادی آملی را بزرگتر و بالاتر از سایرین قرار داده اند که گویی ایشان منبع تغذیه فکری و سیاسی و اعتقادی این جریان است و این یک جفا و ظلم بزرگ و نابخشودنی در حق این مفسّر برجسته و کم نظیر قرآن کریم است.
نمی دانم عوامل این نشریه چقدر با آثار و افکار و نظریات و سوابق و موضع گیری های حضرت آیت الله جوادی آملی آشنایی دارند.
آن بزرگوار همواره جزو برجسته ترین چهره های تبیین کننده مبانی اندیشه اسلام ناب و آرمان های انقلاب و مرزبندی های آن با جریانات و عقاید و نحله های انحرافی بوده و هستند و در چالش های سنگین دهه های اخیر به بیان حکیمانه و شفاف این مرزبندی ها پرداختند.
در تبیین چالش های فکری چون علم و دین، عقل و دین، قرآن و زمان، سنّت و مدرنیزم و ...، در تبیین نظریه هایی چون وحدت حوزه و دانشگاه، اسلامی شدن دانشگاه ها و ...، در مقابله با سیل شبهه ها و هجمه ها علیه مبانی اسلام و انقلاب از سوی تکنوکرات های لیبرال مسلک کارگزاران سازندگی و تساهل مداران دوران اصلاحات و طرح مباحث انحرافی چون مدیریت علمی یا مدیریت فقهی؟، وکالت فقیه یا ولایت فقیه؟، بسط تجربه نبوی، پلورالیزم دینی و ...، در موضع گیری ها علیه جریانات سیاسی منحرف همچون کنفرانس فضاحت بار برلین، غائله 13 رجب سال 1376 و ... چهره این عالم ربّانی همچون خورشیدی درخشان در صف مدافعان ولایت می درخشد.
حال در شرایطی که ایشان علی رغم برخی از خواص به خطا رفته، از مواضع و افکار گذشته خود عدول ننموده است و در موضع گیری های اخیر هم با تفسیر آیاتی از قرآن کریم، کسانی را که مرتب دستشان به گوشی BBC است به عنوان بیمار سیاسی معرفی می کند و همگان را به قانون مداری و اطاعت از فرامین رهبری فرا می خواند آیا صحیح است چهره نورانی این مرد الهی را در کنار چهره بیماران و مجرمان سیاسی، حامیان آشوب طلبان، سران داخلی فتنه، منافقان جدید، خائنان وطن فروش، آقازاده های اشرافی زده، کسانی که با سکوت و مماشات و خفقان خیانت بار خود مهر تأییدی بر جریانات فتنه گر زدند، کسانی که با لجن پراکنی از لندن به مقام عظمای ولایت دهن کجی می کنند و ... قرار دهیم؟!
یکی از دوستان ذیل یادداشت بیماران سیاسی و سوژه کناره گیری علّامه جوادی آملی کامنتی با عنوان" یکی از دوستان شما" گذاشته و خطاهایی را از حضرت آیت الله جوادی آملی برشمرده اند که من مجال پرداختن به آن ها ندارم ولی اگر تمام این موارد اتهامی را هم صد در صد بپذیریم باز هم قرار دادن چهره مبارک ایشان در کنار چهره های خبیث جریانات طرف مقابل به هیچ وجه توجیه پذیر و قابل قبول نیست.
گرچه جریان فتنه گر در ماه های اخیر کوشیده است با تحریف و تقطیع سخنان و موضع گیری های این مرد الهی و بهره برداری تبلیغاتی از کناره گیری ایشان از امامت نماز جمعه قم(علی رغم اینکه ایشان در آخرین خطبه به صراحت نسبت به نظام و رهبری اعلام وفاداری کردند و پس از آن هم در تمام نماز‌های جمعه شهر قم، در صف اول نماز نشسته اند) این شخصیت بزرگوار را به نفع خود مصادره کنند ولی با اندک شناختی از افکار و اندیشه ها و موضع گیری های این عالم ربّانی به راحتی درمیابیم که شخصیت ایشان هیچ تناسب و سنخیتی با آن جریان منحرف ندارد و این یک حماقت تمام عیار است که به بهانه های واهی چنین شخصیتی را منتسب به جریان فتنه گر مقابل خود کنیم.
این شخصیت وارسته منتسب به جریان ارزشی و اصولگرای انقلاب است و منتسب کردن ایشان به جریان ناکثین و مارقین و قاسطین انقلاب اسلامی یک جفاکاری و ظلم آشکار نسبت به این بزرگوار و همچنین نسبت به خود جریان اصولگرا و ارزشی انقلاب تلقی می شود.
جالب اینکه شماره بعدی این نشریه در معرفی "امت امام خامنه ای" چهره علامه جوادی آملی هم ملاحضه می شود و اینگونه تصور می شود که احتمالاً متوجه سوتی زشت خود شدند و در سدد تعدیل برآمدند(حال بگذریم از اینکه این اقدام برای جبران عوارض اقدام ناشیانه قبلی کافی نبود) اما باز هم رفتار این نشریه جای تأمل دارد.
پس از توقیف نشریه، توزیع آن همچنان ادامه پیدا می کند و شماره بعدی این نشریه در شرایط توقیف با همان اسم و رسم و به همان سبک و سیاق قبلی به نام "ویژه نامه موج اندیشه" منتشر می شود و بالای این نام هم نوشته شده" به یاد شهید همّت" که تداعی کننده همان اسم قبلی نشریه است.
دقیقاً عین نشریه "پیام دانشجوی بسیجی" در دهه هفتاد که وقتی فرمانده وقت نیروی مقاومت بسیج(سردار افشار) به نام این هفته نامه اعتراض کرد و طبق قانون قرار شد کلمه "بسیجی" از نام این نشریه حذف شود، با یک موذی گری و دهن کجی به قانون گرچه نام "بسیجی" را حذف کردند اما جمله ای از امام خمینی(ره) در کنار نام این نشریه آوردند و در آن کلمه "بسیجی" را به رنگ قرمز درآوردند تا این کلمه در کنار نام "پیام دانشجو" تداعی کننده همان نام قبلی نشریه باشد.
نشریه "همت" هم گرچه در بیان علت توقیف خود، این نشریه را قربانی روابط فامیلی در قوه قضاییه می داند ولی اگر این مسأله هم واقعیت داشته باشد به هر حال باید در برابر قانون تمکین کرد و از روش های قانونی دنبال احقاق حق خود بود و از لجبازی و دهن کجی به قانون خودداری کرد. یعنی همان انتقادی که در برابر طرح کنندگان بحث تقلب در انتخابات مطرح می کنیم و در گذشته نسبت به روزنامه های زنجیره ای توقیف شده داشتیم به همین نشریه"همت" وارد است.
در پایان هشدار می دهم که این قبیل رفتارها و ادبیات برخی مقالات این نشریه ممکن است آن ها را به سرنوشت طبرزدی و نشریه پیام دانشجوی بسیجی دچار کند مگر اینکه در رفتار خود تجدید نظر کنند و در سدد اصلاح برآیند که در این زمینه می توانند به آرشیو نشریه "پیام دانشجوی بسیجی" سری بزنند و سیر تندروی و انحراف در این نشریه را مورد بررسی قرار دهند و درس عبرت بگیرند.
همچنین می توانند به مصاحبه حسین قدیانی در روزنامه وطن امروز با امیرحسین فردی مراجعه کنند آنجا که درباره شخصیت محسن مخملباف گفتگو می کنند:
جناب فردی! شما در گذشته با محسن مخملباف سابقه دوستی و همکاری داشتید. چرا مخملباف عوض شد؟
اتفاقاً مخملباف اصلا عوض نشده! آن زمان هم تند و عصبی و یکدنده و پرخاشگر بود، حالا هم همین خصوصیات را دارد.
ولی آن دوره علیه ضدانقلاب تند بود و الان علیه انقلاب.
برای محسن، تند بودن ملاک است، نه انقلاب و ضدانقلاب. مشکل او این بود که قبل از تهذیب نفس و تحصیل اخلاق پا در گلیم فرهنگ و سیاست گذاشت و الا الان هم محسن، همان محسن حوزه هنری است. الان هم دارد فحش می‌دهد،‌ آن زمان هم ناسزا می‌گفت. فقط مخاطب داد و بیدادهایش فرق کرده.


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


تکلیف الهی

همایون سلحشور فرد
زبان و قلم، شمشیر ماست برای دفاع از حق و حقیقت و زدن باطل؛ در ضمن کارشناس بهداشت محیط هستم و کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک